در نمایشگاه کتابخانه ملی فرانسه هشتاد عکسی که در زمان انتشارجهان را تکان داده، به نمایش گذاشته شده است.در میان این عکس های تکان دهنده، عکسی نیز از ایران پس از انقلاب به چشم می خورد این عکس تعدادی از کمونیست ها و مبارزان شهر سنندج را نشان می دهد که هدف تیر نیروهای دولتی قرارگرفته اند.
گروهی در حال سقوط هستند و یکنفر با قدرت تمام ایستاده است و در برابر دشمنش ضعف نشان نمی دهد.
این تنها کلیشه ای بود که بدون نام برندۀ جایزۀ پولیتزر سال ۱۹۸۰ شد. این عکس در ۲۷ اوت سال ۱۹۷۰ در فرودگاه سنندج گرفته شده و از نظر غربی ها، سمبل خشونت دولت جدید خمینی، شناخته شد.
بنا به اخبار نوول ابزرواتور، عکاس گمنام، پیدا شده و "جهانگیر رزمی" نام دارد و عکاس روزنامۀ اطلاعات بوده است.
جهانگیر رزمی عکاس روزنامۀ اطلاعات همراه با چند عکاس دیگر شاهد یکی از این صحنه های تیرباران بود و توانست این عکسها را در روزنامۀ خود منتشر کند. در سال ۱۳۵۸ هنوز سانسور روزنامه ها شدت نگرفته بود. با اینحال سردبیر رزمی برای حفاظت از جان او نامش را زیر عکسها قید نکرد و هویت او را هیچوقت افشا نساخت. پس از چندی سردبیر روزنامه اطلاعات از کار برکنار شد.
بعد از انتشار این عکسها در روزنامه های پرتیراژ جهانی جایزۀ پولیتزر به عکاس ناشناس این عکسها تعلق گرفت، اما جهانگیر رزمی هویت خود را فاش نکرد و از ترس مجازات خاموش ماند. چند تن از دیگر عکاسانی که در این صحنه یا صحنه های مشابه حاضر بودند ادعاکردند آنها این عکسها را گرفته اند، اما جایزه به آنها داده نشد.
و اما داستان عکس: ۱۰ نفر دست بسته روی نيمکت مقابل قاضی نشسته بودند و نفر يازدهم، زخمی روی زمين دراز کشيده بود. حکم آنها صادر می شود و آنها را برای اعدام می برند. "افراد مسلح!" ... مجريان حکم مسلح به ژ-۳ آماده می شوند ... "آتش" .... ۱۱ اسلحه شلیک می کند، ۱۱ بدن به زمين می افتد. همه نمرده اند و محافظ قاضی تپانچه اش را از کمر بيرون می آورد، به سر مرد زخمی شليک می کند، آقای رزمی هم با دوربين نيکون اش عکس می گيرد ... يک گلوله برای هر کدام.
عکس مذکور از ميان همه انتخاب و در روزنامه منتشر می شود اما بدون نام عکاس. نسخه های روزنامه به سرعت به فروش می روند. نمايندگان خبرگزاری ها برای خريد عکس هجوم می برند. بعدتر ماموران مسلح شورای انقلاب به اظلاعات می ريزند و نگاتيو عکس ها را طلب می کنند ... مسئولان اطلاعات مقاومت می کنند ... قاضی عکس ها را ساختگی اعلام می کند.
وقتی چند روز بعد رزمی از کردستان برمی گردد از سردبيرش می پرسد چرا عکس را بدون نام منتشر کرده و او هم از نگرانيش می گويد و به شوخی می افزايد: "در آن صورت تو را هم در کردستان اعدام می کردند". او سپس عکس هايش را برای اولين بار می بيند و می فهمد که چه گرفته است. وی کپی عکس ها را در خانه اش پنهان می کند. نگاتيوها را از او می گيرند و به اوين احضار می شود. لاجوردی خودش از او بازجويی می کند. جو بازجويی خشن نبوده و آقای رزمی می فهمد که خطری او را تهديد نمی کند. او سپس به روزنامه باز می گردد.....
وی که در آنزمان از ترس نام خود را فاش نکرده بود، ابتدا توسط محمد خاتمی به عنوان عکاس هیئت دولت انتخاب شد و اکنون نیز عکاس رسمی محمود احمدی نژاد می باشد. رزمی، با افشای نام خود توانست جایزۀ تعیین شده را در ماه مه سال ۲۰۰۷ دریافت کند.
مجموعه کامل عکس ها به زودی در بخش گزارش تصویری قرار خواهد گرفت.








0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.